زمان تقریبی مطالعه: 15 دقیقه
 

احترام به مقام زن در سیره نبوی





یکی از آموزه‌های رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که به صورت‌های مختلف در سخن و سیره ایشان تکرار شده، اعتقاد به کرامت زن است. تکریم زنان یکی از نشانه‌های ایمان ذکر شده است و حضرت در امر ازدواج نیز به آنان اختیار می‌دادند و از خشونت علیه زنان منع می‌کردند.


۱ - روایات در تکریم زنان



رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «بهترین شما، بهترینتان با خانواده است و من بهترین شما با خانواده هستم. جز کریمان زنان را تکریم نکنند و جز انسان‌های پست زنان را تحقیر ننمایند.»
[۱] بدران، عبدالقادر، تهذیب تاریخ دمشق، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۷ ه.ق، ج۷، ص۵۰.

هم‌چنین ایشان فرمودند: «کامل‌ترین مؤمنان در ایمان، خوش‌خلق‌ترین آنهاست و بهترین شما خوش خلق‌ترین شما با زنانند». و «هر کس همسری گزید، وی را تکریم کند.»

۲ - نشانه ایمان و اخلاق پیامبران



از رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت شده که «ما خاندان به هفت خصلت اختصاص یافتیم که پیشینیان آن را نداشتند و پسینیان نیز نخواهند داشت. خوش‌منظری، رساگویی، ‌گشاده‌رویی، ‌شجاعت، بردباری، دانش، علاقه‌مندی به زنان.» هم‌چنین ایشان فرمود: «هر چه آدمی ایمانش افزایش یابد، علاقه‌اش به زنان بیشتر گردد.»

۳ - اختیار داشتن در امر ازدواج



ابوسلمه گوید: زنی از انصار همسر مردی از انصار بود، شوهرش در جنگ احد به شهادت رسید و از وی فرزندی داشت. عموی بچه‌اش و مردی دیگر او را از پدرش خواستگاری کردند. پدرش او را به ازدواج مرد بیگانه درآورد و عموی فرزندش را کنار گذارد. دختر نزد پیامبر آمد و گفت: پدرم مرا به ازدواج مردی درآورده که او را نمی‌خواهم. برادر شوهرم فرزندم را از من می‌گیرد. پیامبر پدرش را فراخواند و فرمود: دخترت را به ازدواج فلان مرد درآوردی؟ گفت: بلی، فرمود: تو اختیاردار ازدواج دخترت نیستی[و رو کرد به دختر و فرمود:] برو با برادر شوهرت ازدواج کن».
[۵] ابو داوود، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داوود، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۱ ق، ۲۰۰۰م، ج۲، ص۲۳۸.

چنانکه ملاحظه می‌شود، تصمیم‌گیری در ازدواج برای زن غیر باکره به عهده خودش می‌باشد و انتخاب خود زن ارجحیت بر انتخاب پدرش دارد، چرا که در فقه شیعه اذن پدر فقط در ازدواج دختر باکره شرط است.
دختری نزد پیامبر آمد و گفت: پدرم مرا به خاطر خصلت‌های شخصی به ازدواج پسر برادرش درآورده است. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اختیار را به دختر داد: آنگاه دختر گفت به این کار پدرم تن می‌دهم. خواستم زنان بدانند پدران نسبت به دختران اختیار‌دار نیستند.»
[۱۰] ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، الطبعه الاولی، ۱۴۲۱هـ، ج۱، ص۶۰۲.

ابن عمر دختر دایی‌اش را به ازدواج عثمان بن مظعون درآورد. مادر دختر نزد رسول‌خدا رفت و گفت به خدا سوگند دخترم به این ازدواج راضی نیست. رسول‌خدا دستور داد، دختر جدا شود و فرمود: «زن‌ها را پیش از مشورت با آنان شوهر ندهید. اگر سکوت کردند همان نشانه رضایت است. آنگاه آن دختر با مغیره بن شعبه ازدواج کرد».
[۱۱] محدث نوری، میرزا حسین، المستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۶۷.


۴ - احترام پیامبر به دخترش



رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در زندگی خویش برای مقام و شخصیت زن احترام فراوانی قائل بود. از سخنان گهربار ایشان است که «افراد کریم و بزرگوار زنها را مورد احترام و تکریم قرار می‌دهند؛ ولی اشخاص پست و فرومایه به زنها اهانت می‌کنند و کرامت آنها را نادیده می‌گیرند».
[۱۲] پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه (مجموعه سخنان و خطبه‌های رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، اصفهان، خاتم الانبیا، ۱۳۸۵هـ، ص۳۱۸.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به دختر خویش فاطمه (سلام‌الله‌علیها) خیلی احترام می‌گذاشت. از عایشه پرسیدند: محبوب‌ترین مردم نزد رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چه کسی بود؟ گفت: فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) سپس پرسیدند: محبوبترین مردان چه کسانی بودند؟ گفت: شوهرش علی (علیه‌السّلام).
پیغمبر‌اکرم وقتی می‌خواست به سفر برود، آخرین وداعش با فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) بود، وقتی هم از سفر برمی‌گشت اول به ملاقات فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) می‌رفت.
پیغمبر می‌فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هرکس او را دوست داشته باشد، مرا دوست داشته و هرکس او را اذیت کند مرا اذیت کرده، فاطمه عزیزترین مردم نزد من است».
پیامبر بارها دست دختر خود را می‌بوسید و در برابرش برمی‌خاست و دخترش را در جای خود می‌نشانید و با این کارها برای شخصیت دخترش به طور خاص و زنان به طور عام ارزش و احترام قائل می‌شدند.
قیس وقتی دید که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برخی دختران خود را روی زانوی خود نشانده و نوازش می‌دهد با تعجب می‌گوید: «من هیچگاه چنین کاری نکردم و در گذشته دختران زیادی نصیبم شده که همه را زنده به گور کرده‌ام». آنگاه داستان زنده به گور کردن یکی از دختران خود را شرح می‌دهد. ماجرا آن‌چنان رقت‌آور بود که رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از شنیدن آن متاثر شد و اشک از دیدگانش جاری گشت. سپس فرمود: «کسی که به دیگران ترحم نکند، به او ترحم نمی‌شود».

۵ - احترام پیامبر به همسرانش



رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با همسران خود به عطوفت و عدل رفتار می‌کرد و ترجیح بین آنها قائل نمی‌شد و در مسافرتها به هر کدام از آنها قرعه اصابت می‌کرد، او را همراه خود می‌برد.
[۱۶] بخاری، محمد، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۸، جلد۴، ص۳۴.
در منابع اهل سنت نیز از عایشه همسر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده که رسول‌خدا هیبت نبوت را بین خود و همسرانش سد و مانع قرار نمی‌داد، بلکه با نرمی و مهربانی بسیار رفتار می‌کرد و تندخوئی و بدزبانی همسران خود را تحمل می‌کرد، چنانچه بعضی از آنها گستاخی را به حدی رساندند که اسرار داخلی او را فاش می‌ساختند و با توطئه‌چینی و تبانی آزارش می‌دادند.
[۱۷] عقاد، عباس محمود، راه محمد، مترجم اسدالله مبشری، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۵۸، ص۱۲۴.

در گزارشی از ام‌سلیم ، مادر انس بن مالک آمده است که هنگام بازگشت مسلمانان از یکی از سفرها به مدینه، انجشه برده سیاهی که شترهای حامل زنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را با آواز خود به جلو می‌راند، با شتاب آنها را می‌برد، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خود را به این برده رساند و فرمود: «ای انجشه در حرکت دادن این شیشه‌های شکننده احتیاط کن».
بی‌شک عزت و احترامی که زنان بعد از اسلام پیدا کردند، مرهون تلاش‌ها و زحمت‌های رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است. آن حضرت تلاش فراوانی کرد که نگرش مردان را نسبت به زنان تغییر دهد و آن‌گونه که شایسته است اصلاح کند و هم زنان را به قدر و منزلت خویش واقف گردانند.

۶ - مشورت با زنان



رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با سخن، تائید و عمل بر مشورت با زنان تاکید فرمود: رسول‌خدا در زمینه ازدواج و برخی مسائل خانوادگی دیگر، فرمان به مشورت با زنان داده است: از رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده است: «با زنان در مسئله ازدواج‌شان مشورت کنید. گفته شد: دوشیزگان حیا می‌کنند. فرمود: سکوت آنان رضایت آنهاست.»
[۲۰] احمد بن حسین، بیهقی، سنن الکبری، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج، ۷ ص۱۲۳.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دختری را برای مردی خواستگاری می‌کند، پدر دختر از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اجازه می‌خواهد که با همسرش مشورت کند، رسول‌خدا به او اذن می‌دهد.
[۲۱] ابن حنبل، احمدبن محمد، مسند الامام، احمد بن حنبل، بیروت، دارصادر، ۱۴۱۲هـ، ج۲، ص۲۲.

در صلح حدیبیه پس از امضای قرارداد، رسول‌خدا به مسلمانان دستور داد قربانی کنید و پس از آن تقصیر نمایید. هیچ‌کس به دستور پیامبر عمل نکرد. رسول‌خدا بر ام‌سلمه وارد شد و جریان را ذکر کرد. ام‌سلمه گفت: «شما خود قربانی کنید و حلق کنید و با کسی سخن مگویید». پیامبر بیرون آمد و آن عمل را انجام داد، مسلمانان نیز تبعیت کردند.

۷ - منع از خشونت علیه زنان



رسول‌خدا فرمود: «هر مردی که بر زنش صدمه‌ای وارد کند، خداوند به نگهبان آتش دستور می‌دهد که بر گونه او هفتاد ضربه در آتش دوزخ وارد سازد. هر مرد مسلمانی که به گیسوی زن مسلمانی چنگ زند، دست او با میخ‌های آتشین کوبیده خواهد شد.»
[۲۳] ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، الطبعه الاولی، ۱۴۲۱هـ، ج۱، ص۶۳۸- ۶۳۹.

هم‌چنین ایشان فرمود: «هر مردی که زنش را بیش از سه بار کتک بزند، خداوند او را در قیامت در حضور تمام انسانها رسوا سازد.»
شخصی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پرسید: همسرم چه حقی بر من دارد؟ رسول‌خدا فرمود: هر‌گاه غذا خوردی به او نیز غذا دهی، هر گاه که پوشاک تهیه کردی برای او نیز فراهم سازی. به صورت زن آسیب نرسانی و زشتش نخوانی».
[۲۵] عبدالرزاق، بن همام، المصنف، المکتب الاسلامی، ۱۳۹۰هـ، ج۷، ص۱۴۸.

سلیمان بن عمرو بن الاحوص گوید: «پدرم در حجةالوداع با پیامبر بود، رسول‌خدا سپاس خدا را گفت و مردم را موعظه کرد، آنگاه فرمود: زنان را سفارش خیر کنید. آنان اسیر دست شما هستند، جز نیکی حق ندارید با آنان رفتار کنید. مگر آنکه مرتکب فحشایی آشکار شوند. در آن صورت از بستر آنان کناره بگیرید، آنان را ملایم کتک زنید و اگر از خلاف بازگشتند، بهانه‌ای بر آنان مجویید.»

۸ - مشارکت زنان در مسائل سیاسی



اسلام در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز، برای زن شخصیت مستقل حقوقی قائل است. دخالت زن را مانند مرد در تمام فعالیت‌های اجتماعی و شئون سیاسی جایز می‌داند و هیچ فرقی بین آن دو از این جهت نمی‌گذارد.
مشارکت زنان در فریضه امر به معروف و نهی از منکر، بیعت، هجرت و دیگر فعالیت‌های اجتماعی هم پای مردان در عصر رسالت، دلیل احترام پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به حقوق و مقام زنان در حوزه عمومی است.
زنان در بیعت‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با مسلمانان حضور داشته‌اند که بیعت عقبه از همه مشهورتر می‌باشد.
[۲۷] آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۲، ص۳۲۴.
[۲۸] آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۲، ص۳۲۶.

در صلح حدیبیه و فتح مکه نیز زنان با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیعت نمودند. «ابن سعد» ۴۸۰ نفر از زنانی را که با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیعت نمودند، نام می‌برد.
[۲۹] کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۸۲، چاپ اول، ج۸، ص۴-۱.

آیه ۱۲ سوره ممتحنه حاکی از این است که زنان مؤمن بعد از فتح مکه با پیغمبر‌اکرم بیعت کردند و ایشان به فرمان خداوند، رعایت مشروط را مبنای این بیعت قرار داده است: «ای پیامبر، هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خداوند قرار ندهند، دزدی نکنند، آلوده زنا نشوند و فرزند خود را نکشند و طفل حرام‌زاده خود را به دروغ و افترا به شوهرانشان نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای، مخالفت فرمان تو را نکنند و با آنها بیعت کن و برای آنها از درگاه خداوند طلب آمرزش نما، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.»
یکی از زنان انصار به محضر رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شرفیاب شد و با لحنی شکوه‌آمیز گفت: «ای رسول‌خدا! گناه ما زنان چیست که باید بیشتر عمر خود را در خانه بگذاریم و به پرورش کودکان شما مردان که پیوسته در میدان کار زارید بپردازیم؟» آن حضرت با دقت به سخنان اسماء گوش داد و بعد فرمود: «از جانب من به تمام زنان مسلمان بگو شوهرداری برای زن وظیفه‌ای بس گران و پر ارج است و در ثواب هم‌پایه اجر مردان از جان گذشته‌ای است که در راه خدا شمشیر می‌زنند.
[۳۱] طباطبائی، سید محمدحسین، ‌ المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، الطبعه الثانی، ۱۳۹۱هـ، ج۴، ص۲۵۹.


۹ - توصیه‌های پیامبر درباره زنان



توصیه‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مورد زنان به طور کلی و مادران و دختران و همسران به طور خاص بسیار زیاد است، از جمله اینکه: «مستحب است که مرد برای اهل و عیالش هدیه بخرد و هنگام تقدیم نمودن از دختران آغاز کند» و «هر کس دخترش را شاد کند، گویا بنده‌ای از اولاد اسماعیل در راه خدا آزاد نموده است.» «خداوند بر زنان مهربانتر از مردان است.»
«اگر نماز نافله به جا می‌آوردی، پدرت تو را خواند، نماز را قطع نکن؛ اما اگر مادر فراخواند نماز را رها کن». «بهشت زیر پای مادران است».
«درباره زنان از خدا بترسید (و حقوق آنها را رعایت کنید)؛ زیرا آنها در نزد شما اسیرند». «ای مردم بانوان شما بر شما حقوقی دارند و شما نیز بر آنان حقوقی دارید. من به شما سفارش می‌کنم که به زنان نیکی کنید؛ زیرا آنان امانتهای الهی در دست شما هستند و با قوانین الهی بر شما حلال شده‌اند».
[۳۷] ابن هشام حمیری، عبدالملک، سیره‌النبویه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۸۳، ج۴، ص۲۵۱.
«جبرئیل آن‌قدر درباره زن به من به سفارش کرد که گمان کردم طلاق زن سزاوار نیست».
[۳۸] نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسایل، قم، موسسه آل البیت لاحیاءالتراث، ۱۴۰۷هـ، ج۱۴، ص۱۳۲.
«هر زنی که به منظور اصلاح امور در خانه و خانواده، چیزی را از جایی بردارد و در جای دیگر بگذارد، خدا نظر مرحمت به او خواهد کرد و هر کس که مورد نظر خدا واقع شود، به عذاب الهی گرفتار نخواهد شد.»
[۳۹] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ۱۴۰۳، ج۱۳، ص۲۴۷.


۱۰ - پانویس


 
۱. بدران، عبدالقادر، تهذیب تاریخ دمشق، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۷ ه.ق، ج۷، ص۵۰.
۲. طوسی، محمد، الامالی، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴ ه ق، ص۳۹۲.    
۳. نوری طبرسی، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسایل، موسسه آل البیت (علیه‌السّلام) لاحیاء التراث، ۱۴۱۱ق، ۱۹۹۱م، ج۱۴، ص۲۴۹.    
۴. نوری طبرسی، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسایل، موسسه آل البیت (علیه‌السّلام)لاحیاء التراث، ۱۴۱۱ق، ۱۹۹۱م، ج۱۴، ص۱۵۷.    
۵. ابو داوود، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داوود، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۱ ق، ۲۰۰۰م، ج۲، ص۲۳۸.
۶. کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۷قف ۱۹۹۶م، ج۸، ص۴۵۶.    
۷. ابن حنبل، احمدبن محمد، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت، دارصادر، ۱۴۱۲ه، ج۴۴، ص۳۷۰.    
۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۸ه، ج۹، ص۲۵.    
۹. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۸ه، ج۹، ص۲۰.    
۱۰. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، الطبعه الاولی، ۱۴۲۱هـ، ج۱، ص۶۰۲.
۱۱. محدث نوری، میرزا حسین، المستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۶۷.
۱۲. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه (مجموعه سخنان و خطبه‌های رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، اصفهان، خاتم الانبیا، ۱۳۸۵هـ، ص۳۱۸.
۱۳. اربلی، ابی الفتح، کشف الغمه فی معرفه الائمه، بیروت، دارالکتب الاسلامی، ج۲، ص۸۸.    
۱۴. طبری، حب الدین احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، بیروت، دارالمعرفه، ۱۹۷۴م، ص۳۷.    
۱۵. ابن شهر آشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، قم، انتشارات المطبعه العلمیه، ج۳، ص۱۱۲.    
۱۶. بخاری، محمد، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۸، جلد۴، ص۳۴.
۱۷. عقاد، عباس محمود، راه محمد، مترجم اسدالله مبشری، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۵۸، ص۱۲۴.
۱۸. کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، ج۸، ص۴۳۰.    
۱۹. متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۱۳ ه.ق.ج۱۶، ص۳۱۳.    
۲۰. احمد بن حسین، بیهقی، سنن الکبری، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج، ۷ ص۱۲۳.
۲۱. ابن حنبل، احمدبن محمد، مسند الامام، احمد بن حنبل، بیروت، دارصادر، ۱۴۱۲هـ، ج۲، ص۲۲.
۲۲. واقدی، محمدبن عمر، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۹ه، ۱۹۸۹م، ج۲، ص۶۱۳.    
۲۳. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، الطبعه الاولی، ۱۴۲۱هـ، ج۱، ص۶۳۸- ۶۳۹.
۲۴. محدث نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۵۰.    
۲۵. عبدالرزاق، بن همام، المصنف، المکتب الاسلامی، ۱۳۹۰هـ، ج۷، ص۱۴۸.
۲۶. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، الطبعه الاولی، ۱۴۲۱ه، ج۱، ص۵۹۴.    
۲۷. آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۲، ص۳۲۴.
۲۸. آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۲، ص۳۲۶.
۲۹. کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۸۲، چاپ اول، ج۸، ص۴-۱.
۳۰. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۲.    
۳۱. طباطبائی، سید محمدحسین، ‌ المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، الطبعه الثانی، ۱۳۹۱هـ، ج۴، ص۲۵۹.
۳۲. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، تهران، مکتبه الاسلامیه، ۱۳۸۵، چاپ دوم ج۱۵، ص۲۲۷.    
۳۳. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، تهران، مکتبه الاسلامیه، ۱۳۸۵، چاپ دوم، ج۱۵، ص۱۰۴.    
۳۴. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسایل، قم، موسسه آل البیت لاحیاءالتراث، ۱۴۰۷ه، ج۱۵، ص۱۸۱.    
۳۵. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسایل، قم، موسسه آل البیت لاحیاءالتراث، ۱۴۰۷ه، ج۱۵، ص۱۸۰.    
۳۶. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه (مجموعه سخنان و خطبه‌های رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، اصفهان، خاتم الانبیا، ۱۳۸۵ه، ص۸۳۰.    
۳۷. ابن هشام حمیری، عبدالملک، سیره‌النبویه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۸۳، ج۴، ص۲۵۱.
۳۸. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسایل، قم، موسسه آل البیت لاحیاءالتراث، ۱۴۰۷هـ، ج۱۴، ص۱۳۲.
۳۹. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ۱۴۰۳، ج۱۳، ص۲۴۷.


۱۱ - منبع


سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مقام زن در سیره نبوی»، تاریخ بازیابی۹۵/۶/۱۱.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.